چرا تضعیف رهبری و نیروی نظامی کشور راهبرد جدید دشمن شد؟
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۰۴۶۱۹
تضعیف رهبر و نیروی نظامی هر کشوری، از رئوس دشمنیهای بزرگ تاریخ با ملتها بوده است.
به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان در سرمقاله روزنامه جوان نوشت: تضعیف رهبر و نیروی نظامی هر کشوری، از رئوس دشمنیهای بزرگ تاریخ با ملتها بوده است. فرهنگ مردمان هر تمدنی در هرنقطه از جهان با هرایدئولوژی و نوع حکومت متفاوت، در زمان قانونگذاری به مسئله با اهمیت «اقتدار رهبری» توجه نشان داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تضعیف و تخریب رهبر و رأس یک ملت، در مرتبه اول یعنی تخریب همه آن ملت و همه آن فرهنگ و ایدئولوژی حاکم. این یک امر فطری و ذاتی است. مردمانی که رأس یا پادشاه یا رهبر خود را از دست میدهند، احساس بیهویتی میکنند. بیهویتکردن آحاد یک ملت به شکل تکتک، کاری نشدنی یا مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار است. شاید بتوان ملتی را به گروههای چندگانه تقسیم کرد و برای هر یک نقشهای کشید تا هویت خود را تضعیفشده و از دسترفته ببینند، اما کار آسانتر و مستقیمتر، تخریب رهبر و رأس آن ملت است، هم تخریب جایگاه و هم تخریب شخص. جایگاه و شخص به هم پیوند خورده است و تخریب هریک، ویرانی آن دیگری را نیز بهدنبال دارد. برای «نابودی ایران» که سناریوی اعلامی آشکار و گاهی پنهان اینروزهای براندازان و کشورهای غربی است، ضربه مستقیم را باید به رأس آن ملت و نظام وارد کرد. اینکه دشمن در ماههای اخیر و برخی رسانههای فارسیزبان آنها بهشکلی کمسابقه یا بیسابقه، تخریب رهبری ایران را آغاز کردند، در همین «تخریب ایران» ریشه داشت. آنها نابودی ایران را میخواهند و این نشدنی است جز با آغاز تخریب و تضعیف جایگاه رهبری. فقط برای مثال باید یادآوری کرد که بیبیسی فارسی سالها جز برخی نقدهای یک نویسنده، هیچ مطلبی که توهین آشکار به شخص و جایگاه رهبری در ایران باشد، نداشت، اما در سناریوی جدید ابلاغی وزارتخارجه انگلیس-البته با خیالی خام و کوتهبینانه- صفحات این خبرگزاری یکسره با شرم آورترین ناسزاها به رهبری و جایگاه آن پرشد! شبکههای فارسیزبان البته نقشه تجزیه و نابودی ایران را بهعنوان دستورالعمل دریافت کردهاند و این چیزی بود که در فایل صوتی رعنا رحیمپور خبرنگار بیبیسی درباره شبکه لندنی-سعودی اینترنشنال بر آن تأکید و تصریح شده بود و بیبیسی فارسی نیز خود از این برنامه مستثنی نبود.
شکستن اقتدار و صلابت رهبری از مناظر دیگری نیز برای دشمن یک ملت مورد توجه است. در مرتبه دیگر، هر ملت و هر کشوری در دو برهه زمانی نیاز به قدرت کاریزماتیک و اقناعی رهبری برای عبور از بحرانها دارد. یکی در زمان جنگ و دیگری در زمان بسیج نیروهای داخلی برای مقابله با حوادث طبیعی و اجتماعی و سیاسی. در بیشتر فرهنگهای ملل مختلف از شرق تا غرب جهان به این مهم توجه شده است. اگر شخص و جایگاه رئیسجمهور در امریکا، مهم و توهین به او و تضعیف جایگاه او بهشکل گسترده در رسانهها و افکارعمومی ناممکن است، دلیل اولش همین است که یک رئیسجمهور باید بتواند در زمان جنگ، یک ملت را برای مقابله با دشمنی که به مرزها هجوم آورده است، تشجیع کند و به آنان جرئت و شجاعت بدهد و مردم را تحریک سازد و تحریض و شوقآوری کند و ترغیب را در میان مردم به اوج برساند. ملتهایی که از چنین موهبتی بینصیب بودهاند، زیرپای دشمن له و خوار شدهاند. برای همین در قانون کمونیستی چین یا قانون لیبرالیستی امریکا -تفاوتی نمیکند- رهبر باید قدرت تشجیع و تحریض داشته باشد و این قدرت باید در ذهن و قلب مردم رفیع باشد. نمونههای نابودی ایران با شکست داریوش سوم از اسکندر و نمونه شاهسلطان حسینی در عصر صفوی، گویای همین اهمیت است.
ورای دشمن خارجی، برخی گذرگاههای مهم یک ملت صرفاً داخلی است. یک نمونه آن گرفتارشدن در مصیبتهایی از یک بیماری گسترده تا یک بلای طبیعی است. در چنین گردنههایی نقش اقناعی و برانگیزانندگی و تجمیعکنندگی یک رهبر، بیجایگزین است و تضعیف رهبری که یک برنامه حسابشده میتواند باشد، همه این گذرگاهها را زیرنظر میگیرد.
سومین مسئله، اهمیت رهبری در هدایت راهبردی و راهبری یک ملت است. در ایران اسلامی، مسئله «ولایت» را داریم، اما در بسیاری از فرهنگها چه لیبرالی و چه سلطنتی یا سوسیالیستی، همین مسئله ولایت را به اشکال دیگر حتی بسیار جدیتر و محکمتر از مبانی ولایت در ایران اسلامی، پذیرفتهاند، زیرا یک ملت بدون داشتن نقشه و راهبرد و برنامه طولانیمدت، میانمدت و کوتاهمدت، کلافی سردرگم و غلافی بیشمشیر و ذراتی پراکنده است که تجسمناپذیر و تصورناپذیرند و سرشتن و بهشکل و قاعده درآوردن این ذرات، جز با آبوگل رهبری ممکن نیست. فرهنگ تکاملی بشری به انسانها آموخته است که هر گاه فقط دونفر پا در راهی و عرصهای گذاشتند، باید یکی رئیس و رهبر و جلودار و دیگری پیرو و تابع باشد وگرنه راه به مقصد نمیبرند. این دو اگر سه یا چهار یا صدمیلیون نفر شدند، اهمیت رهبری، نه صرفاً سه یا چهار یا صدمیلیون برابر که اهمیتش تصاعدی و حتی فراتر از تصاعدی میشود. تضعیف جایگاه رهبری، یعنی گرفتن راهبرد و برنامه از یک ملت.
اما یکرهبر بدون نیروی نظامی قوی و فرمانبردار صرفاً یک شخص تنهاست. نمونه تاریخی آن عباسمیرزا سردار محبوب قاجاری است که تاریخ از او در جنگهای ایران و روس به نیکی یاد میکند، هرچند نتیجه کارش شکست و واگذاری بخشی از سرزمین ایران بود. او یک رهبر مقبول و دارای کاریزما، اما بدون ارتشی قوی بود، ارتشی که غافلگیرانه در یک پیچ تاریخی با ارتش مدرنشده بخشی از اروپای صنعتی روبهرو شده بود. گرچه برخی شجاعت و درایت او را مانع از دستدادن بخشهای بزرگتری از ایران میدانند، اما یک رهبر مقتدر و شجاع و با درایت بدون نیروی نظامی قوی، یک محبوب تنهاست. نمونههای دیگری نیز در تاریخ ایران و جهان قابل مرور است. رهبران مشروطه مقبول مردم بودند، اما نتوانستند مانع اشغال سرزمین ایران شوند. مصدق نیز میان مردم محبوب بود، اما چون قدرت نداشت و نیروی نظامی کشور، فرمانبردار و مطیع و متعهد به او نبودند، با ضرب یک قلچماق خیابانی و البته با دسیسه انگلیس از کار کنار گذاشته شد.
در جهان نمونه رهبران بزرگ که پشتوانه نظامی قوی نداشتند و به سادگی حذف شدند، بسیار زیاد و مشهور است. این دقیقاً همانجایی است که دشمنان یک ملت میدانند باید پیوند میان یک نیروی نظامی قوی با رهبر کاریزماتیک و محبوب را پاره کنند.
اکنون غرب و ارتجاع منطقه روی همین برنامه متمرکزند. از آغاز آشوب پاییزی برنامه تضعیف و تخریب رهبری و نیروی نظامی آغاز شد. شخصاً معتقدم که در اتاقهای فکر غربی به شکست این راهبردها اذعان میکنند، اما نمیتوانند منفعل و بدون اقدام هم باشند! بهویژه اینکه بودجهای دندانگیر برای تضعیف و نابودی ایران دریافت میکنند و اگر برنامهای ارائه ندهند، بودجه را نیز از دست میدهند. سادهترین کار برای طراحان و عاملان پروژه تخریب و نابودی ایران از طریق تخریب رهبری و نیروی نظامی آن، همین است که برنامهای ولو غیرقابل اجرا و از پیش محکوم به شکست، تقدیم رؤسای خود کنند.
شاید برای یک بخش اقلیت مردم که تبیین درستی دراینباره دریافت نکردهاند، یکبار دیگر آن سخن رهبری نیاز به یادآوری داشته باشد که در یک دوره از انتخابات گفتند اگر من را هم قبول ندارید، به خاطر ایران رأی بدهید: «ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، انتخابات مال رهبری نیست مال ایران اسلامی و جمهوری اسلامی است، این موجب تقویت نظام و تأمین ماندگاری آن و باقی ماندن کشور در حصار امنیت کامل و بالا رفتن اعتبار و ابهت ملت است.»
باید بهخاطر ایران و برای پایداری ایران، هم پای رهبری و هم پای سپاه و ارتش ایستاد. این یک واجب عقلی است تا آنان که از همه چیز روی برگرداندهاند و فقط عقل خود را ملاک قرار دادهاند نیز در زیر این پرچم قرار گیرند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیروی نظامی رهبر انقلاب اغتشاشات اغتشاشات 1401 خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت نیروی نظامی نابودی ایران تضعیف رهبر تخریب رهبر نظامی قوی یک رهبر یک ملت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۰۴۶۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توسعه روابط با کشورهای آفریقایی راهبرد اساسی ایران است
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد مخبر عصر امروز (شنبه) در حاشیه دومین اجلاس بین المللی ایران و آفریقا در دیدار «کنستانتینیو چیونگا» معاون رییس جمهور زیمباوه با اشاره به ظرفیتهای بسیار زیاد دو کشور برای تأمین و گسترش همکاریهای فی مابین افزود: تعاملات اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دوست و جهان براساس راهبرد برد-برد است.
معاون اول رئیس جمهور تبادلات علمی و دانشجویی، توسعه حمل و نقل و حل مسائل مالی و بانکی برای تسهیل روابط بخش خصوصی دو کشور را از دیگر زمینههای همکاریهای ایران و زیمباوه برشمرد و تأکید کرد: دو کشور باید با ارزهای ملی خود تعاملات اقتصادی انجام دهند و نیاز به ارز کشور سوم که دشمن مشترک دو ملت نیز میباشد، وجود ندارد و در این راستا باید برنامه مشترک و جامع ده ساله همکاریهای دو کشور تهیه و پیگیری و همچنین تفاهم نامهها و قراردادهای امضاء شده هر چه سریعتر اجرایی و عملیاتی شود.
کنستانتینو چیونگا معاون رییس جمهور زیمباوه نیز با اشاره به توسعه روابط دیپلماتیک دو کشور از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تأکید کرد: ایران و زیمباوه در یک مسیر حرکت میکنند و با وجود جدایی و مسیر طولانی جغرافیایی، اهداف مشترک بسیار زیادی در برابر نظام سلطه دارند.
وی همچنین با محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق و تسلیت شهادت سرداران سپاه در این حمله تأکید کرد: تحریمهای گسترده کشورهای غربی برای از بین بردن استقلال ایران و زیمباوه بوده است اما دو کشور میتوانند با تعمیق روابط خود تحریمهای دشمنان دو ملت را خنثی کنند.
وی همچنین با تأکید بر اجرای ۱۲ تفاهم نامه امضاء شده بین ایران و زیمباوه در دولت سیزدهم تصریح کرد: پیشرفتهای شرکتهای دانش بنیان و بخش خصوصی جمهوری اسلامی بسیار چشمگیر بوده است و به دنبال تقویت زیرساختهای همکاری دو جانبه براساس راهبرد برد-برد و بهره گیری از ظرفیتهای ایران در زمینههای معدنی، انرژی، سلامت، پزشکی، کشاورزی، آبیاری مدرن و امنیت غذایی هستیم.
کد خبر 6090376 هادی رضایی